محل تبلیغات شما

بیعت عشق 

 

من از این خواب و خیال سوی تو هجرت می کنم

 

عهد می بندم تو را ؛ با " عشق " بیعت می کنم

 

شاخه های نسترن بر گیسوانت می زنم

 

قصه ها با تو ز فرداها حکایت می کنم

 

گاه از لب های تو ، گاهی ز ابروان تو

 

ذره ذره ،نم نمک تفسیر چشمت می کنم

 

باور بی باوری،هرگز نباشد ، هیچ نیست 

 

از نهادت بر کنم راهی معین می کنم

 

با تو باشم تا ابد ، تا جان به تن باشد مرا

 

گر جز این دارم خیال رحل مسجل می کنم

 

تو خود عشقی ، وجودی ، پاره ای از پیکری

 

پس بگو غیر از وصالت چه مجسم می کنم

 

وه غریب است قصه ی عشق ، به چه شیرین است وصال

 

من " نی " ام ؛ اما من از بودن حکایت می کنم

 

 

* مراد از نی اشاره به شعر بشنو از نی چون حکایت می کند مولاناست

شهر ستاره ها / م.خوش قلم

صندوقچه ی اسرار / قسمت دوم ( م.خوش قلم )

داستان؛ " صندوقچه ی اسرار " / م.خوش قلم

، ,تو ,عشق ,حکایت ,؛ ,بیعت ,حکایت می ,از نی ,با عشق ,غیر از ,از وصالت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها